علوم و فناوری های شناختی و جایگاه آن
موضوع علوم شناختی، ذهن است. دانشی میان رشتهای، نو، پویا و معطوف به آینده که در آن، مغز و فرایندها وکارکردهای شناختی آن مورد مطالعه روشمند و منظم علمی قرار می گیرد. فناوریهای برآمده از این دانش در تعامل با دانشها و فناوریهای همگرا (زیستی، نانو و اطلاعات) می تواند به ارتقای کیفیت زندگی بشر، رفع کاستیهای ناشی از آسیبهای مغزی، تولید سامانه های هوشمند و استفاده بهینه از ذهن و قوای فکری انسان کمک بکند.
در سه چهار دهۀ گذشته، این علوم دستاوردهای گرانبهایی را برای بشر به ارمغان آورده است. دهه ۱۹۹۰ دهه مغز نامیده شد. کشورها در زمینه این دانش نو سرمایه گذاری چشمگیری می کنند و رقابت شدیدی در دست یابی به اسرار مغز و استفاده کاربردی از آن به جریان افتاده است.
علوم شناختی، رویکردی پردازشی دارند. دانشمندان ذهن انسان را شبکه پیچیدهای می دانند که اطلاعات را دریافت، نگهداری و بازیابی میکند و میتواند آن را تغییر شکل یا انتقال دهد. خروجیهای پردازش، میتواند گفتار یا رفتار حرکتی باشد. از اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ قرن بیستم میلادی نگاه محققان به ذهن معطوف به بررسی بازنمایی های ذهنی و نحوه پردازش آنها شدو از این رهگذر بود که دانشی میان رشتهای پیدا شد که امروزه آن را علوم شناختی می نامند.
انجمن علوم شناختی و نشریه علوم شناختی در آمریکا از دهه ۱۹۷۰ بنیان نهاده شد. از دهه ۱۹۹۰ فناوری های تصویربرداری و مطالعه مغز با ابزارهای جدید موجب شد علوم اعصاب سهمی جدی تر در پیشرفت علوم شناختی داشته باشد. دانشگاه های متعددی برنامه های آموزش وپژوهش در این رشته را دایر کردند.